اوج استقامت و بصیرت امام حسین
اوج استقامت و بصیرت امام حسین ( علیه السلام )
استقامت امام حسین در آنجا که بنا است گلوی طفلی مثل علی اصغرهم از تشنگی دریده شود و خانم مجللی مثل زینب هم به دست الواط کوفه بیفتد که بیایند به عنوان اسیر چادرش را بکشند،روسری اش را بکشند واحیاناً گردن بند طلایش را بکشند. در همین جا استقامت امام حسینی معلوم می شود استقامت حسینی این است که وقتی هدف را شناخت و آن را تقویم کرد و فهمید که چقدر عظمت دارد برای آن ایستاد.
یک وقت به کسی می گویند این راه را نرو ممکن است کشته شوی انسان بزرگ می گوید خب ؛ کشته شوم! چه اهمیت دارد؟! اما یک وقت صحبت کشته شدن و شکنجه شدن و محرومیت کشیدن نیست. می گویند نرو، ممکن است گروهی از مردم، به خاطر این حرکت تو کشته شوند. این جا دیگر جای جان دیگران در بین است و کسانی که کشته شدن برایشان مهم نیست پایشان می لرزد. آن کسی پایش نمی لرزد که اولا در حد اعلی بصیرت داشته باشد و بفهمد چه کار برگی انجام می دهد. ثانیا قدرت نفس داشته باشد و ضعف نفس نگیرد . این دو خصوصیت را امام حسین در کربلا نشان داد. لذا حادثه کربلا مثل خورشیدی برتارک تاریخ درخشید؛ هنوز هم می درخشد و تا ابدالدهر هم خواهد درخشید. ( ص 78 کتاب بصیرت و استقامت بیانات مقام معظم رهبری درباره بصیرت واستقامتبا ضمیمه فتنه انتشارات صهبا تهران1390